معتاد

ساخت وبلاگ

سال نو مبارک ، امسال رو با درد کمر شروع کردم ، چند روزه کلافه م کرده ، یه روز پای راستم یه روز دست راستم الان هم کتف چپ م ، کلافه ام کرده .

+ نوشته شده در  شنبه هجدهم فروردین ۱۴۰۳ساعت ۱۱:۱۵ ق.ظ&nbsp توسط مدیروبلاگ  | 

معتاد...
ما را در سایت معتاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : na-motado بازدید : 10 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:47

۹ اسفند ۱۴۰۲ باید برم تهران برای شیمی درمانی ، هفته پیش تب ولرز گرفتم ، شب ها لرزم می‌کرد و خیس عرق میشدم طوری که باید صبح لباس ها رو عوض میکردم خیس خیس بود ، چند روز ی هم خلط خونی داشتم ، اما خدا رو شکر قطع شد و خوب شدم ، همش فکر میکنم دوباره عود کرده ، آخه عرق شبانه یکی از علائم اون بود ، خدایا دیگه برنگرده که طاقت ندارم ، خدایا اگه قراره برگرده خواهشن تمامش کن بزار راحت بشم ، طاقت شیمی درمانی اولی رو ندارم ، یادم که میفته گریم میگیره ، چقدر سختی کشیدم ، خدایا ببخش منو و منو راحتم کن ، + نوشته شده در  پنجشنبه سوم اسفند ۱۴۰۲ساعت ۱۲:۴ ب.ظ&nbsp توسط مدیروبلاگ  |  معتاد...ادامه مطلب
ما را در سایت معتاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : na-motado بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 22 اسفند 1402 ساعت: 7:57

۹ اسفند ۱۴۰۲ باید برم تهران برای شیمی درمانی ، هفته پیش تب ولرز گرفتم ، شب ها لرزم می‌کرد و خیس عرق میشدم طوری که باید صبح لباس ها رو عوض میکردم خیس خیس بود ، چند روز ی هم خلط خونی داشتم ، اما خدا رو شکر قطع شد و خوب شدم ، همش فکر میکنم دوباره عود کرده ، آخه عرق شبانه یکی از علائم اون بود ، خدایا دیگه برنگرده که طاقت ندارم ، خدایا اگه قراره برگرده خواهشن تمامش کن بزار راحت بشم ، طاقت شیمی درمانی اولی رو ندارم ، یادم که میفته گریم میگیره ، چقدر سختی کشیدم ، خدایا ببخش منو و منو راحتم کن ، + نوشته شده در  پنجشنبه سوم اسفند ۱۴۰۲ساعت ۱۲:۴ ب.ظ&nbsp توسط مدیروبلاگ  |  معتاد...ادامه مطلب
ما را در سایت معتاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : na-motado بازدید : 35 تاريخ : جمعه 11 اسفند 1402 ساعت: 2:22

یه زائده در مهره تی ۷ باز جدید دیده شده ، فکرم باز خراب شد ، دکتر گفت باید تا دو سال دیگه سه ماه یک بار شیمی درمانی کنم ، ، این چه درد ی بود خدایا گرفتار من کردی ، تنها که میشم هی گریه میکنم ، بغض گلو م رو میگیره ، خسته شدم از این وضع، خدایا بسه دیگه ، تحمل من کمه ، هیچ چی شادم نمیکنه + نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم آذر ۱۴۰۲ساعت ۹:۳۰ ب.ظ&nbsp توسط مدیروبلاگ  |  معتاد...ادامه مطلب
ما را در سایت معتاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : na-motado بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1402 ساعت: 13:17

۸ آذر باید برم شیمی درمانی ،،مبترا ،، رو انجام بدم ، این مبترا ،شیمی درمانی نوع c هست و ضعیفه ، و اذیت نمیشم ، این بار دکترم گفت برا اخرین بارشیمی درمانی انجام میدم ، بعدش نمیدونم میخاد چکار کنه ، خدایا خدایا همه بیماران رو بخصوص مریض های سرطانی رو شفا بده ، ،دو تا از بستگان همین دو ماهی سرطان داشتن ، فوت کردن، این آخری که فامیل زنم بود ، سفارش کرده بود به من بگن که نترسم ، سرطان اسمش ترس داره هیچی نیس ، هر دو مون خوب میشیم ، اما خودش ۵ روز پیش رفت دیار باقی، + نوشته شده در  دوشنبه بیست و نهم آبان ۱۴۰۲ساعت ۹:۷ ب.ظ&nbsp توسط مدیروبلاگ  |  معتاد...ادامه مطلب
ما را در سایت معتاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : na-motado بازدید : 44 تاريخ : دوشنبه 6 آذر 1402 ساعت: 12:11

حالم خوب شده ، همین چند ماه پیش هر روز صبح قرآن میخواندم ، تا یکم حالم خوب شد ، قرآن خواندن من هم کم رنگ شد ، خدایا ، منو به خودم وامگدار ، خدایا کمکم کن ، برا راست همیشه باشم و از یادت نرم ، آدم وقتی درد و رنجی داره چه با خضوع میشه نماز ام سر وقت شده بود، اما حالا باز یه کم دور شدم ، سعی میکنم برگردم ، خدایا کاری کن ،ازت غافل نشم ، خدایا کله صبح بیدارم کن ، ، امید به زندگی رو بهم بده ، چرا اینجوری شدم ، از همه چی بیزار شدم . + نوشته شده در  چهارشنبه پنجم مهر ۱۴۰۲ساعت ۱۱:۵ ب.ظ&nbsp توسط مدیروبلاگ  |  معتاد...ادامه مطلب
ما را در سایت معتاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : na-motado بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 20:24

» فعالیت های قرآنی دردی که شعله را به عظمت گره زد/با تلاوت قرآن بر سرطان غلبه کردم گروه فرهنگی: سرطان، بیماری‌ای است که با بر زبان آوردن آن تمام درد و رنج‌های یک بیمار سرطانی در برابر چشمان ما ظاهر می‌شود، با این وجود انس با قرآن برای شعله کرمی قصه ما تبدیل به گلستانی شده و عشق به پروردگار را در زندگی او بیشتر روشن کرده است. به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از کردستان، همه ما این را شنیده‌ایم که خدا مشکلات و سختی‌ها را به عزیزان خود می‌دهد و با تحمل این سختی‌ها آن‌ها را مورد آزمایش قرار می‌دهد و خوشا به حال کسی که از این آزمایش سربلند خارج می‌شود، شعله قصه ما یکی از بندگان واقعی خداست که از سن 12 سالگی با بیماری سرطان مغز استخوان دست و پنجه نرم می‌کند اما این بیماری هیچگاه نتوانسته به خاطر شعله‌ور شدن نور الهی در قلبش بر او نفوذ پیدا کند. در این راستا با دعوت از وی در دفتر خبرگزاری ایکنا به مصاحبه نشستیم تا بلکه بیان این گفتگو باعث ظهور امید در دل سایر بیماران شویم. شعله کرمی، در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از کردستان، اظهار کرد در سال 1373 در یک خانواده متدین و مذهبی که دارای چهار فرزند پسر بودند به دنیا آمده است. در سن دوازده سالگی دچار بیماری سرطان مغز استخوان شدم وی با اشاره به اینکه بین وی و برادرانش عشق و صمیمیتی که در تمام خانواده‌ها وجود دارد به طور چشمگیری وجود داشته است، افزود: از سن 10 سالگی با حضور در مسجد و شرکت در کلاس‌های قرآنی به قرآن خواندن روی آورده‌ام و در همان سال موفق به ختم قرآن شدم اما در همان سال ها مرگ یکی از برادرانم باعث غم و غصه زیادی در وجود من شد. کرمی بیان کرد: در سن یازده سالگی به دلیل دردی که در ناحیه یکی از پاه معتاد...ادامه مطلب
ما را در سایت معتاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : na-motado بازدید : 61 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1402 ساعت: 22:20

سه ماه به سه ماه باید برم شیمی درمانی ، ۸شهریور نوبت تزریق منه ، خدایا کمک کن دیگه بیماریم عود نکنه ، به امید خدا ،

+ نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۴۰۲ساعت ۳:۲۹ ب.ظ&nbsp توسط مدیروبلاگ  | 

معتاد...
ما را در سایت معتاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : na-motado بازدید : 59 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1402 ساعت: 14:19

هفته پیش ۵شنبه خواهرم لیلا از دنیا رفت معتاد...
ما را در سایت معتاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : na-motado بازدید : 67 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1402 ساعت: 11:25

بعلت سرطان ، احمد فوت کرد،حالش خوب بود با یه عفونت از دنیا رفت ،امروز پنجمش بود ، چقدر روحیه داشت همش میگفت خوب میشم ، خواهر زاده هام سر قبرش ،ناله میکردن ، یکی از دخترهاش میگفت بابا تو گفتی من قوی ام ، بابا هزار بار دعای کمیل خواندم ، تمام دعا ها رو حفظ شدم ، بابا چرا خوب نشدی پس ، بغض م گرفته بود ، نتونستم طاقت بیارم ، گریه کردم ، همه فکر میکردن از ترس مریضی خودم گریه میکنم ، میگفتن ،مریصی تو فرق داره ، تو خوب شدی ، چرا گریه میکنی ، خدایا ، خدایا ، چی بگم ، امروز همه مردم با هام مهربون شده بودن ، همه جویای احوالم بودن ، میگن برات دعا میکنیم ، انشالله که شفا پیدا کنی . الانم . تنم داره میلرزه اشک تو چشام حلقه زده ، بعضی گلوم رو گرفته ،چند روز دیگه باز باید برم شیمی درمانی ، + نوشته شده در  دوشنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت ۱۲:۱۰ ق.ظ&nbsp توسط مدیروبلاگ  |  معتاد...ادامه مطلب
ما را در سایت معتاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : na-motado بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 20:23